داش آکل یکی از داستان های مجموعه سه قطره خونِ صادق هدایت است که در سال ۱۳۱۱ شمسی منتشر شد. جمال میرصادقی منتقد و نویسنده نام آشنای ایرانی، در کتاب، “جهان داستان ایران” متن کامل داستان را، همراه با “تفسیر” آن، به قلم خودش، آورده و درباره این داستان نویسنده پیشرو ایرانی نوشته است:
«از میان داستان های کوتاهی که از آغاز داستان نویسی در ایران نوشته شده، داستان کوتاه داش آکل اثر صادق هدایت، از نظر ارائه مبانی داستان کوتاه نمونه است، و بیشتر ویژگی هایی که برای داستان کوتاه در تعریف آن آورده اند، در این داستان وجود دارد.» «پیرنگ داستان، یعنی شبکه استدلالی حوادث داستان، محکم است.» «اصول و ضوابط داستانهای کوتاه متعارف امروزی، تقریباً به طور کامل در آن رعایت شده است، و به طور دقیق از منحنی سنتی و وضعیت و موقعیت و گره افکنی، کشمکش، بحران، بزنگاه یا نقطه اوج و گره گشایی داستان پیروی می کند.»
هوشنگ گلشیری داستان و رمان نویس هم، نظری مشابه دارد. او درباره این داستان می گوید: «داستان داش آکل صادق هدایت، داستان خوش ساختی است و یکی از سنگهای بنای داستان نویسی معاصر است. کاری به سیاق شاخه ای که موپاسان شاخص ترین نماینده آن بود.»
داستان داش آکل:
داش آکل لوطی است در شیراز. جوانمرد و عیاش. که اختلافات بسیاری با کاکا رستم دارد. کاکا رستمی که به سبب گوش مالی هایش از او متنفر است. و در کمین انتقام است. اما داستان از کجا آغاز می شود؟ از دلباختگی این لوتی به دختر چهارده ساله حاجی صمد که هنگام مرگ تمام اموالش و خانواده اش را به او سپرده است…..
اقتباس سینمایی از مسعود کیمیایی.
فیلم داش آکل به کارگردانی مسعود کیمیایی از این داستان نوشته صادق هدایت اقتباس و ساخته شده است.
از متن داستان هدایت.
دانلود داستان داش آکل نوشته صادق هدایت از کانال تلگرام.
” شايد مرا دوست نداشته باشد! بلكه شوهر خوشگل و جوان پيدا بكند … نه ، از مردانگي دور است … او چهارده سال دارد و من چهل سالم است … اما چه بكنم ؟ اين عشق مرا میکشد … مرجان … تو مرا كشـتي … به كه بگويم ؟ مرجان … عشق تو مرا كشت ..! ”
از روي بیحوصلگی زمزمه كرد :
” به شبنشینی زندانيان برم حسرت ،
كه نقل مجلسشان دانههای زنجير است ” آهنگ ديگري به یاد آورد، كمي بلندتر خواند :
” دلم ديوانه شد، اي عاقلان، آريد زنجيري ،
كه نبود چاره ديوانه جز زنجير تدبيري !”