مکبث ۲۰۱۵؛ چگونه از یک اثر نمایشی نسخه‌ای سینمایی بیافرینیم؟

مکبث شاهکار ادبی ویلیام شکسپیر است برای تئاتر و اجراهای صحنه‌ای. و اقتباس از آن به دلیل آوازه‌اش پر ریسک. از جهت دیگر اما به دلیل عناصر قدرتمند دراماتیک، نمایشنامه شکسپیر چنان استوار است که ساخت هرگونه اثر نمایشی و سینمایی دراماتیک را خودبه‌خود پایدار خواهد کرد. همچون فیلم مکبث ۲۰۱۵ Macbeth.

اقتباس چیست؟

اقتباس بر اساس آنچه در لغتنامه دهخدا گفته‌ شده به معنای فراگرفتن و یا گرفتن پاره­ای از آتش است. فرآیندی است از افزایش و کاهش در متن اولیه. استفاده از یک اثر برای ساخت اثری دیگر. اقتباس hc یک اثر نیاز به شناخت کامل آن اثر و مدیومی که اثر اقتباس‌شده به آن منتقل می‌شود دارد.

اقتباس از اثری که خود شاهکار و به‌تنهایی ایستاست. شمشیری دولبه است. کاری است پرچالش و نیازمند شجاعت. اما چگونه از این اثر نمایشی نسخه‌ای سینمایی بسیار زیبا بیافرینیم؟ پاسخ این پرسش را در فیلم مکبث به کارگردانی جاستین کورزل و نویسندگی جیکوب کسکوف، مایکل لیسلی و تاد لوئیسو می‌توان یافت.

داستان فیلم مکبث (Macbeth) 2015

فیلم مکبث (Macbeth) 2015 با بازی مایکل فاسبندر داستان اشرف زاده سلحشور و جاه‌طلبی است که با شنیدن پیش‌گویی جادوگران و به تحریک همسرش -لیدی مکبث با بازی ماریون کوتیار–  پادشاهش –دانکن– را برای رسیدن به تخت سلطنت به قتل می‌رساند. اما دچار فروپاشی ذهنی می‌شود. مکبث با قتل رقیبان و وارثان پادشاهی، در پی تثبیت جایگاهش است. اما نتیجه چیزی نمی‌شود که انتظارش را می‌کشد.

در همان سکانس ابتدایی مکبث ۲۰۱۵ تفاوت خود با نمایشنامه را با قاب‌بندی‌هایش به نمایش می‌گذارد. فیلم با نمایی بسته از فرزند ازدست‌رفته مکبث و مراسم آتش‌سپاری او آغاز می‌شود. نمایی که موتیف تکرارشونده‌ای در فیلم است. که کورزل با آن مسئله روانی حضور و فقدان فرزند را برجسته می‌کند. در طول فیلم ما بارها و بارها نماهای بسته‌ای از چهره‌های پسران در سنین مختلف می‌بینیم. گویی هر کدام استعاره‌ای از فرزند ازدست‌رفته مکبث هستند. این عنصر باعث ورود داستان و در واقع پس‌زمینه‌ای از اتفاقات در حال وقوع و احساسات شخصیت‌ها در قاب دوربین است. این روایته ها تنها به کمک تصاویر به متن نمایشی اضافه می‌شوند.

روایت به کمک تصویر در مکبث ۲۰۱۵

روایت به کمک تصویر، مشخصه اصلی فیلم‌های سینمایی است. کنترل کامل و تأکید بر احساسات منتقل‌ شده از چهره بازیگران  با استفاده از نماهای بسته و متوسط. همین امر انتخاب درست ماریان کوتیار با بازیگری فوق‌العاده چشمان و صورتش که از مشخصه‌های بازیگری اوست به نمایش می‌گذارد. به‌خصوص در بازی دراماتیک و فوق‌العاده‌اش در تک‌ گویی‌ مشهور لیدی مکبث که در نمایی متوسط اتفاق می‌افتد.

«امیر فیف زنی داشت؛ اینک اینجاست؟ – چطور! آیا این دست‌ها هرگز پاک نخواهند شد؟ بس است سرور من، بس است: شما با این دلهره‌ها همه‌چیز را تباه می‌کنی.»

و همچنین بازیگری خوب مایکل فاسبندر در نقش مکبث دیوانه و پریشان که شاید به‌اندازه ماریان کوتیار استادانه نباشد اما بسیار هوشمندانه است.

Macbeth 2015؛ اهمیت لیدی مکبث

چهره و چشمان بازیگران در تئاتر و درام به دلیل فاصله تماشاگران از صحنه و عدم کنترل در زاویه دید آن‌ ها تاثیر کمی دارد. همین باعث می‌شود مکبث ۲۰۱۵ برخلاف نمایشنامه شکسپیر -که به کمک دیالوگ‌ها و کاراکترهای بسیارش پیش می‌رود.- تنها به کمک تصاویر و با وجود کاستن از دیالوگ‌ها به‌ خوبی پیش رود.

دیگر مشخصه سینمایی فیلم مکبث Macbeth) 2015) که تفاوت آن با نسخه‌های معمول کلاسیک تئاتری و اجرایی روی صحنه شکسپیر را رقم‌ زده است، برده شدن داستان و صحنه های مختلف به محیط خارجی، همراه با نماهای بسیار باز طبیعی است. برخلاف صحنه تئاتر، که فضاهای دکور بندی شده و درونی دارد.

«آه این دست ها»

یکی از چند نمونه قاب‌بندی موفق در فضای باز، تفاوتی است که با نماهای باز، سرد و مه‌آلود پیش از شروع جنگ افراد بسیار اندک مکبث و دشمنانش است. این پونه قاب بندی ها -نماهای باز و دور- در سکانس‌های پس از پیروزی مکبث و دیدار او با پادشاه به چشم می‌آید. دیگر مشخصه؛ توانایی کنترل بر میزانسن طبیعی است که مشخصه‌ای سینمایی است. همین به کارگردان کمک کرده تا در این فضاهای باز تصاویر خارق‌العاده‌ای خلق کند. مانند نبردهای آهسته شده همراه با غبار هایی به رنگ خون.

در سکانسی پس از کشته شدن پادشاه مکدوف به دست مکبث؛ ما او را درصحنه و میزانسنی می‌بینیم که از سقف اتاق بر سر و دستانش باران می‌بارد.

و مکبث دیالوگ مشهورش را ادا می‌کند.

«آه این دست‌ها چشم‌های مرا برمی‌کند! همه اقیانوس نپتون بزرگ آیا می‌تواند خون دستم را بشوید و بزداید؟»

و یا در سکانس پس از مرگ لیدی مکبث. پادشاه مکبث از گوشه چپ کادر وارد تالاری خالی با فضایی سرشار از نورهای سرد  می‌شود و روی صندلی‌اش می‌نشیند. که معناها و فضای متفاوتی با سکانسی می‌سازد که لحظاتی بعد به نمایش درمی‌ آید.  برخلاف سکانس حضور مکبث در تالار پادشاهی در یکی از آخرین سکانس‌های فیلم مکبث، فرزند مکدوفمالکوم– در همان تالار است. با همان زاویه دوربین و همان شکل ورود به کادر. اما تصویری با پرتوهایی از نور کاملاً گرم. تمام این‌ها به‌خوبی وضعیتی سینمایی برای این اثر ادبی بزرگ می‌آفریند. و داستان را در زاویه‌های دیگری روایت می‌کنند.

صدا در فیلم مکبث Macbeth 2015

دیگر مشخصه موفق در مکبثِ، کورزل استفاده از صداها است. آن‌هم به دو شکل که هیچ‌ کدام بی‌ هدف و بی معنا نیستند. یک استفاده از موسیقی متن فوق‌العاده در طول صحنه‌ها و نماها و دیگری استفاده از صداهای ریز همچون خنجرهای فرورفته در اجساد. همچون سکانس مرگ پادشاه در تخت، و یا مبارزه نهایی مکبث و مکداف. صداهایی که کاملاً بولد شده‌اند تا در جهت پیشروی و انتقال حس‌ها فعال و مفید باشند.

در پایان

می‌توان گفت با آنکه به نظر، کورزل می‌توانست در بعضی جهات همانند مسیر دیوانگی و آشوب‌های ذهنی شخصیت مکبث دقیق‌تر عمل کند؛ اما مکبث ۲۰۱۵ نسخه‌ای هیجان‌انگیز، موفق و بسیار سینمایی بر پایه درام فوق‌العاده شکسپیر است. همین شاید دلیل تشویق ۱۰ دقیقه‌ای مخاطبان در جشنواره فیلم کن در سال ۲۰۱۵ باشد. با اینکه این فیلم در گیشه چندان موفق نبود.

 

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید