همنوایی شبانه ارکستر چوب ها حاصل ادغام واقعیت و خیال است. واقعیتی که برای پناهنده ای مهاجر بهشدت عادی است. و خیالی که ساخته ذهن راوی ای در آستانه دیوانگی است. رمان رضا قاسمی اولین بار در سال ۱۹۹۶ در آمریکا و سپس در ایران منتشر شد.
ایده اولیه رمان «همنوایی شبانه ارکستر چوب ها»
با دوستی در هلند مکاتبات پی در پی داشتم. نامه هایی سراسر مهمل، چرت و پرت. آخرین نامه را که نوشتم دیدم خیلی خوب و جالب از کار درآمده، دیگر نامه را نفرستادم و شروع کردم به نوشتن رمان. آن نامه اکنون همان دو سه صفحهٔ اول رمان است. آنچه خواندید ماجرا و ایدهی اولیه یکی از بهترین رمان های ادبیات فارسی از زبان نویسنده آن رضا قاسمی است.
ادبیات مهاجرت
همنوایی شبانه ارکستر چوب ها رمانی پست مدرن و سورئال از رضا قاسمی؛ نویسنده، نمایشنامه نویس و کارگردان است. این رمان درب جدیدی بود که به روی گونه ای از ادبیات به نام «ادبیات مهاجرت» در ایران باز شد. رمان را بدون اغراق میتوان یکی از بهترین رمانهای پس از انقلابِ ادبیات داستانی ایران دانست.
حالا، وقتی به لیستِ دورودراز کشورهایی فکر می کردم که سال هاست و در برخی موارد قرن هاست برای استقلال می جنگند، می فهمیدم چرا از دست دادن استقلال اینقدر آسان است و به دست آوردنش آن همه دشوار؛ و من که کشورم را ترک کرده بودم، برای آنکه به همه چیز من کار داشتند، حالا احساس میکردم نفرین شده ای هستم که وقتی هم توی قبر بگذارندم بهجایی خواهم رفت که به همه چیزِ من کار خواهند داشت! (همنوایی… – صفحه ۸۶)
این رمان داستان مهاجری چهل ساله در پاریس است به نام یدالله. راوی داستان رمانش به همین نام را که واقعیت پیدا کرده و یا اگر بخواهم دقیق تر بگویم؛ داستان قتلش توسط همسایه اش پروفت (به معنای پیامبر) را به دو فرد مرموز به نام های فاوست مورنائو و رفیق بغل دستی که همان شخصیت سرخپوست کتاب پرواز بر آشیانه فاخته است بازگو میکند. می توان این دو شخص رمان را بازنمایی طنزآمیزی از نکیر و منکر دانست. این طنز که در این دو شخصیت در همان آغاز رمان دیده میشود در تمام داستان ادامه دارد. قاسمی درباره حضور طنز در رمان میگوید: نویسنده اول باید بتواند به خودش بخندد، برهنه باشد، «طنز» باعث برهنگی نویسنده میشود.
بخشی از رمان همنوایی شبانه.
دانلود رمان همنوایی شبانه ارکستر چوب ها از کانال تلگرام.
کتاب را من سالها پيش نوشته بودم. خيلی پیش تر از آنکه همه آن اتفاقات رخ بدهد. داستانی کاملا خیالی… در آن هنگام هیچ کدام از شخصیتها را نمی شناختم. بعد زندگی ها هم شبيه اين کتاب شد… بيشتر شبها اين کتاب را بازنویسی میکردم… میخواستم با تغيير ماجراها سرنوشتی را که در انتظارم بود عوض کنم… پس ماجراها را تعديل يا تحريف میکردم.” (همنوایی…- ۱۳۲)
داستان همنوایی پازلی است در هم و گنگ، که رضا قاسمی رفته رفته آن را کامل و آشکار میکند.
جوایز
رضا قاسمی با این رمان برنده جایزه بهترین رمان اول سال ۱۳۸۰ بنیاد گلشیری، رمان تحسینشده سال ۱۳۸۰ جایزه مهرگان ادب و برنده بهترین رمان سال ۱۳۸۰ منتقدین مطبوعات شده است.
کتابشناسی
همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی، ۲۰۷ صفحه، نشر نیلوفر.