میتوانم حرف بزنم! جرج ساندرز.

میتوانم حرف بزنم ؛ داستانی ار جرج ساندرز در مجله نیویورکر:

خانم روث فنیلیا

خیابان لستر، شماره ۲۱۰،  راچستر، نیویورک .۱۴۶۲۳

خانم فنیلیای عزیز

در تاریخ ۲۳ فوریه نامه­ ای همراه یک عدد “میتوانم حرف بزنم!” مرجوع کردید که بابت آن بسیار ناراحت شدیم و باعث دلسردیمان شد. ما اینجا در شرکت کیدلوو معتقدیم “میتوانم حرف بزنم!” یک ابزارآموزشی نو و ضروری است که اگر با راهنمایی مناسب والدین مورد استفاده قرار گیرد، فرصت کمیابی برای رشد زودهنگام نوزادان و خردسالان فراهم میکند. برای همین فکر کردم شاید کمی از تجربه­ های شخصی­ ام را با شما در میان بگذارم (الان وقت ناهارم است.) و به سوال­ هایی که در نامه مطرح کرده بودید جواب بدهم. نامه شما الان جلوی من روی میز (به هم ریخته!) است.

اول این که، جسارتا باید عرض کنم دلسردی و عدم رضایت شما در خود شما ریشه دارد. شاید به خاطر انتظارات غیرمنطقی باشد؟ چون در نامه ­تان اشاره شده بود که فکر میکنید یا فکر کردید که این محصول به نوعی ذهن بچه شما را میخواند. خانم فنیلیا، محصول ما نمیتواند ذهن فرزند شما را بخواند.  هیچ کس نمیتواند ذهن یک بچه را بخواند. حداقل هنوز کسی نتوانسته­ است. البته شاید باورتان نشود ولی ما احتمالا روی این قضیه هم کار خواهیم کرد! به هر حال کل کاری که “میتوانم حرف بزنم!” انجام میدهد این است که به الگوهای شنیداری جوری پاسخ دهد که بچه بزرگتر از سن خودش به نظر برسد. مثلا بچه یک هلو میبیند.  اگر شما یا آقای فنیلیا (امیدوارم فضولی نباشد.)بخواهید بلند بگویید: «عجب هلوی خوشمزه ­ای!» “میتوانم حرف بزنم!” با دریافت این صدا از منفذهای کنار گردن چیزی شبیه این جواب را خواهد داد: «من هلو دوست دارم.» یا «من هلو میخواهم.» یا اگر مدل م.ح.ب۲۰۰۰ را انتخاب کرده­ باشید، ممکن است چنین جوابی بشنوید: «میوه، یکی از گروه های اصلی در مواد غذایی نیست؟» (شما مدل م.ح.ب  ۱۹۰۰را انتخاب کرده­ اید که آن هم به خوبی برای بیشتر بچه­ ها کار میکند.) این جمله­ ها برای یک بچه شش ماهه مثل درِک، پسرتان، عالی است، این طور نیست؟

اما در اینجا باید تکرار کنم: در واقعیت دِرِک نیست که صحبت میکند. در واقعیت دِرِک نمیداند که هلو یک میوه است، یا میوه یکی از گروه­ های اصلی مواد غذایی است  .“میتوانم حرف بزنم!” میداند و به هرحال با موقعیتی که روی صورت دِرِکِ دارد، این تصور را ایجاد میکند که دِرِک میداند. لب­ های شبیه­ سازی شده هم این تصور را ایجاد میکنند که درِک دارد حرف میزند. اما همه­ اش همین است. همه چیزی که ما اعلام کرده ­ایم میتوانیم انجام دهیم.

علاوه بر این خانم فنیلیا شما در نامه­ تان ذکر کردید که «ماسک» میتوانم حرف بزنم! (این کلمه ای است که شما انتخاب کرده اید). «موقع حرف زدن قیافه مضطرب و نگرانی پیدا میکند که اصلا شبیه صورت یک بچه واقعی نیست. بیشتر شبیه یک زن میانسال نگران است.» خب شاید این طور باشد، اما با احترام، شما خودتان امتحان کنید! بفرمایید کاری کنید که یک صورت از جنس لاتکس بتواند مثل یک بچه زنده واقعی به نظر برسد، حرف بزند و حرکت کند! داخل آن بیش از ۵۰۰ مدار جداگانه و ۳۹۰ بخش متحرک است. و از آنجایی که گفتید شبیه یک زن میانسال به نظر میرسد، اجازه بدهید مخالف باشیم: به نظر ما ظاهر یک زن میانسال نگران این طور نیست که ۱) مویی روی سرش نباشد . ۲) لپ­های تپل داشته­ باشد .۳ ) موهای کرکی روی صورتش باشد. خانم فنیلیا، دستگاه م.ح.ب ۱۹۰۰ قطعا صورت یک بچه است. ما بیش از ۲۵۰۰ عکس از بچه ­های مختلف را به شکل کامپیوتری ترکیب کرده ­ایم تا این قیافه به دست آمده­ است. ما به این صورت میگوییم ترکیب مذکر ۳۷ یا صمیمانه­ اش میشود راجر کوچولو. اما شاید چیزی که احتمالا شما را ناراحت کرده این است که صورت راجر کوچولو، صورت دِرِک نیست؟ صادقانه عرض کنم، خانم فنیلیا، خیلی از شما مشتری­ ها وقتی میبینید “میتوانم حرف بزنم!” با بچه­ تان فرق دارد ،مشوش میشوید. که باعث تعجب ماست. همیشه به این فکر میکنیم مگر شما موقع خرید روی جعبه را نگاه نمیکنید؟  روی جعبه شکل واضح م.ح.ب۱۹۰۰ که روی پایه است نشان داده ­شده است. دقیقا در وضعیتی است که صورت راجر کوچولو قابل تشخیص باشد. اگرچه راجر کوچولو مقداری چروک است وپیشانی­اش خط افتادهاست.

اما این دقیقا همان دلیلی است که به خاطرش مدل م.ح.ب ۲۱۰۰ را طراحی کرده ­ایم. با مدل م.ح.ب۲۱۰۰ بچه شما دقیقا شبیه بچه شما خواهد بود. و چون نمیخواهیم کسی از محصول ما ناراضی باشد، میتوانیم یک نمونه به روز شده م.ح.ب۲۱۰۰ را به شما هدیه بدهیم. ما آماده ­ایم به خانه شما در خیابان لستر بیاییم. یک قالب گچی اختصاصی از صورت واقعی درِک بگیریم! و به زودی صورت دِرِک در جعبه از طریق فدکس به دست شما خواهد رسید. وقتی م.ح.ب۲۱۰۰ را روی سر دِرِک بگذارید و چسبش را بچسبانید، کاملا شبیه خودش خواهد بود! به علاوه، یک سورپرایز رایگان دیگر هم داریم .وقتی در خانه شما هستیم، صدای واقعی او را ضبط میکنیم و برای ساختن عبارتها از آن استفاده میکنیم. عبارتهایی که دِرِک متعاقبا آنها را خواهد گفت. بنابراین نه تنها شبیه خودش به نظر میرسد، بلکه همان طور که چهار دست و پا دور خانه راه میرود با صدای خودش حرف خواهد زد!

علاوه بر این گزینه­ های شخصی سازی بیشتری هم داریم. برای مثال فرض کنیم شما به دِرِک میگویید «قندعسل» (من این مثال را از زندگی شخصی خودم آوردم، همسرم آن و من، پسرمان بیلی را «قندعسل» صدا میکنیم چون خیلی شیرین است.) با دستگاه م.ح.ب۲۱۰۰ میتوانید انتخاب کنید که دِرِکِ همان طور که در اتاق چهاردست و پا میرود، بگوید: «قند عسل آمد!» یا «درست صحبت کنید، قندعسل اینجا نشسته­ است.» نحوه عمل کردن آن به این شکل است که اشعه­ های لیزری از لاله­ های گوش بیرون میآیند و چارچوب در را تشخیص میدهند. بنابراین م.ح.ب۲۱۰۰ با توجه به موقعیتی که روی سر دِرِکِ دارد، میداند کی وارد اتاق شده ­است! و همچنین شما میتوانید برای شخصی سازی بیشتر دِرِک، بیش از صد عبارت هوشمند دیگر به آن اضافه کنید. برای مثال ممکن است بخواهید روز تولدش بگوید: «مامان و بابا یادتان هست در جزیره آروبا به فکر بچه­ دار شدن افتادید؟» هرچند احتمالا شما در آروبا به فکر دِرِک نبودید. ما این را نمیدانیم. (تحقیقات ما این قدر گسترده نیست.) یا  مثلا سگتان میخواهد دِرِکِ را لیس بزند؟ (فرض کنیم اسم سگتان کوئینی باشد.) «کوئینی ول کن!» که میدانید همه اینها باعث میشود او را بیشتر دوست داشته ­باشید. چون یک دفعه حرف میزند. همین طوری یک جا ننشسته گ گ ب گ کند و به خرابکاری روی شست­ اش زل بزند. ما اخیرا میدیدیم بیلی این کار را میکند!  بعضی وقتها حس میکردیم دوستانمان که بچه ندارند در مورد ما که بچه­ مان گوشه­ ای مینشیند و گ گ بگ میکند و به مدفوعش زل میزند، بد فکر میکنند. اما حالا وقتی دوستان بیبچه­ مان به خانه­ مان میآیند من و همسرم آن متوجه شدیم که چه قدر خوب است بچه آدم یک چیز بامزه که مال خودش است بگوید. آن هم قبل از این که در واقعیت بتواند چیز بامزه ای بگوید که مال خودش است. عرض من این است که خیلی خوش میگذرد. مثلا موقع بازی کردن با دوستهای بیبچه­تان، فرزند شما یک دفعه (با صدای احتمالی آینده­ اش) بگوید «فکر کنم هنوز کامل متوجه اهمیت همه کشفیات اینشتین نشدیم!»باید اعتراف کنم خیلی وقتها موج احساسات را در چشم­های دوستان بی­بچه­ مان میبینیم، انگار آنها هم دلشان بخواهد بچه ­دار شوند. و اگر هر بار که صدا فعال شود و دِرِک به خود بپیچد و بیقرار شود چه کنیم؟ همان وقتی که بلندگوی کنار دهانش یک جورهایی لبش را بلرزاند؟ میتوانم بگویم که غیرعادی نیست؟ چه پیشنهادی دارم؟ اول در بازه­ های زمانی کوتاه م.ح.ب را روی سر دِرِک بگذارید. مثلا ده دقیقه در روز. بعد کمکم مدت زمانی که آن را روی سر میگذارد بیشتر کنید. ما این کار را کردیم. و واقعا خوب جواب داد. حالا بیلی حتی موقع خواب هم  آن را روی سرش دارد. در واقع اگر بعد از حمام یادمان برود آن را روی سرش بگذاریم، عصبانی میشود. یک جورهایی برای آن التماس میکند! میدانید؟ میگوید: «ماک، ماک» که فکر میکنیم منظورش همان ماسک است. وقتی ماسک را میگذاریم و چسبش را میچسبانیم، به آلمانی میگوید یا قصدش این است که بگوید: «صبح به خیر بابا». چون در تلاشیم که به او آلمانی یاد بدهیم .

برنامه آموزش آلمانی را هم روی م.ح.ب۲۱۰۰ نصب کرده ­ایم. برای مثال اگر هنوز شلوارش را نپوشیده باشد، میگوید: «یک چیزی تن من کنید که به کار و زندگیم برسم.» (این را من نوشته­ ام.) منظورم این است که با مدل م.ح.ب۲۱۰۰ بیلی  نسبت به وقتی که م.ح.ب ۱۹۰۰ داشت، خیلی خیلی باهوش­تر شده ­است. مثلا تازگی­ ها یاد گرفته که اگر شیر از دهانش روی چانه­ اش بریزد، لب های شبیه­ سازی شده صدا ماااا میدهند. به نظر میرسد خیلی از آن خوشش میآید! من عصر در هال مشغول کارهای خودم هستم و میدانید؟ از آشپرخانه، صدای «ماااا! ماااا! مااااا!» میآید. بعد به سمت آشپزخانه میدوم و میبینم کف آشپزخانه دریای شیر راه افتاده است. و بیلی همچنان دارد شیر را روی چانهاش میریزد تا این که شیر را از او بگیرم و آن موقع است که مثل گاو داد میزند: «من رو تو قفس ننداز» (این را آن نوشته-در وایومینگ بزرگ شده به هرحال.)

من ،شخصا، فکر نمیکنم هیچ بچه­ ای دوست داشته­ باشد تمام روز یک جا بنشیند و گ گ ب گ  کند .حس من این است که یک بچه همان طور که توی پوشکش نشسته، به جهان اطرافش نگاه میکند، با خودش فکر میکند، هر چند به شکل خام و غیرکلامی خودش، که من چه مرگم است؟ چرا من باید گ گ ب گ کنم آن هم وقتی همه آدم ها با جمله­ های کامل با هم حرف میزنند؟ و بنابراین، احتمالا نتیجه آن وارد شدن آسیب روانی مادام­ العمر به او باشد. حالا، آیا منظورم این است که درِک شما وقتی بزرگ شد، از این خطر که حس بدی در مورد خودش داشته باشد جان سالم به در میبرد؟ چون آن آسیب روانی به خاطر این پیش میآید که  فرد در بچگی نمیدانسته چه طور خوب حرف بزند؟ نه. من نمیتوانم در مورد آن نظر بدهم خانم فنیلیا. من در بخش فروش کار میکنم. اما این را میگویم که هیچ فرصتی را در مورد بیلیمان از دست نمیدهم. به نظر من که وقتی بیلی صدایی شایسته و هوشمند از جایی نزدیک دهانش میشنود، حس بسیار خوبی نسبت به خودش پیدا میکند. من هم حس خیلی خوبی نسبت به او پیدا میکنم. نه اینکه قبل از آن حس خوبی به او نداشتم. ولی الان به نوعی میتوانیم با هم حرف بزنیم! همچنین مهمتر از همه- وقتی صدا از لب شبیه­ سازی شده بیرون میآید ،او چیز باارزشی یاد میگیرد؛ از جمله، این که وقتی بالاخره شروع به حرف زدن کند، باید با استفاده از دهانش این کار را انجام بدهد.

حالا خانم فنیلیا ممکن است فکر کنید، یک لحظه صبر کن، البته که این یارو عاشق “میتوانم حرف بزنم!” اش است. احتمالا مال خودش را مجانی گرفته! اما این طور نیست خانم فنیلیا، من هم مثل شما دوهزار دلار بابت آن پرداخت کرده ­ام. ما هیچ تخفیفی نمیگیریم. با این حال تقاضا برای “میتوانم حرف بزنم!” بالاست. به علاوه با  خرید و استفاده آن روی بچه­ های خودمان به شدت توسط مدیران تشویق میشویم. (یا حتی موردی داشتیم که یک نفر برای مادر پیرش استفاده کرده ­بود! هر چند یک مقدار سر راجر کوچولو روی بدن نحیف او مسخره شده ­بود، اما خانواده دیگر برای شنیدن حرف ­های بامزهای که میزد، مشکلی نداشتند. درست مثل قدیم های خودش شده­ بود!) نه این که اگر این شرایط نبود، از آن استفاده نمیکردم. باور کنید میکردم. از آنجایی که به مدل م.ح.ب۲۱۰۰ ارتقا داده ­ایم، همه چیز عالی شده­است. بیلی تقریبا شبیه خودش است، و میدانید؟ مثل قبل که مدل م.ح.ب ۱۹۰۰ داشتیم، کسل کننده نیست. (صادقانه بگویم) آن موقع چیزهای قابل پیشبینی میگفت. خانم فنیلیا فکر میکنم یکی از دلایلی که شما این قدر از دستگاهتان ناراضی هستید، همین است. به نظرم خانم خیلی باهوشی هستید.  بعضی وقتها که میهمان به خانه مان میآید همه دور بیلی جمع میشوند و منتظر حرف خنده­ دار بعدی­ اش میمانند. تعطیلات هفته پیش مدیرم به ما سر زد. (مرد بزرگی است و همیشه مرا حمایت کرده­ است. اگر این نامه برایتان مفید بود ،لطفا به او بگویید.) و پسر همه از خنده منفجر شدیم.  بیلی صورتش را تند تند به فرش میمالید تا م.ح.ب اش داد بزند «اصطکاک منبع مفید و پرکاربردی برای تولید گرما است!»

خانم فنیلیا دیگر وقت ناهارم دارد تمام میشود و باید این نامه را جمع­ بندی کنم. امیدوارم خدمت­ رسانی خوبی کرده ­باشم . به عنوان یک مساله شخصی باید بگویم من وقتی وارد این شرکت شدم، سابقه خوبی نداشتم. چند مورد درگیری و حتی بستری شدن در بازپروری داشتم. اما حالا، حیرت­ انگیز است، کمیسیون خوبی میگیرم و زندگی مناسبی برای خودم و آن و بیلی درست کرده ­ام. نه این که از دست دادن کمیسیون باعث نگرانی ­ام شود. لطفا این طوری فکر نکنید. هر چند اگر پیشنهاد ارتقا را رد کنید و اصرار داشته باشید که م.ح.ب۱۹۰۰ را پس بدهید، باید کمیسیونی که گرفته­ ام را از جیب خودم به آقای ایمز برگردانم  . مساله مهمی نیست. قبلا هم کمیسیون ها را به آقای ایمز برگردانده ­ام، به خصوص اخیرا بارها این اتفاق افتاده­است. دقیقا نمیدانم کجای کارم مشکل دارد. اما این مساله شما نیست خانم فنیلیا. مساله شما درِک  است. دلیل واقعی نوشتن این نامه در وقت ناهارم این است که ما در کیدلوو سخت کار میکنیم تا محصولات نو و ضروری برای رشد و پرورش برای خانواده­هایی مثل شما تولید کنیم، و واقعا وقتی این محصولات به درستی دَرک نمیشوند قلبمان میشکند. لطفا پیشنهاد ارتقاء رایگان به م.ح.ب۲۱۰۰ را قبول کنید .خانم فنیلیا ما در کیدلوو واقعا بچه ­ها را همان شکلی که هستند دوست داریم، برای همین میخواهیم هر چه زودتر بهتر از این شوند. سالهای ابتدایی زندگی یک بچه بسیار ارزشمندند و نباید تلف شوند. این را هر چه بیلی خودمان بزرگتر میشود و مهارتهای بیشتری یاد میگیرد، بهتر متوجه میشویم.

ارادتمند

ریک اسمینکس

نماینده خدمات فروش

شرکت کیدلوو

منبع: مجله نیویورکر

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید