اورهان پاموک رمان « زنی با موهای قرمز (Kırmızı Saçlı Kadın)» را در سال ۲۰۱۶ منتشر کرد. این رمان با این بیت از شاهنامه فردوسی آغاز میشود.
پدر بی پسر چون پسر بیپدر که بیگانه او را نگیرد به بر
زنی با موهای قرمز؛ رمانی از افسانهها و زندگی.
زندگی ما تا چه اندازه تحت تاثیر متون و افسانه های کهن است؛ آیا افسانهها می توانند مسیر زندگی ما را تعیین کنند؟ «زنی با موهای قرمز» داستانی در پاسخ به این دو سوال است. رمان پاموک تقابل دو حکایت کهن است. جایی است که دو افسانه، یکی از شرق و دیگری از غرب به هم می رسند و در یکدیگر غوطه ور میشوند.
رمان روابط پدرها و پسرها است با تأثیر از دو داستان کهنِ رستم و سهراب، افسانه ایرانی از شاهنامه فردوسی. و ادیپ اثر سوفوکل که افسانه ای غربی است. این دو حکایت در استانبول -جایی که شرق به غرب میرسد- به هم میپیوندند.
داستان دو افسانه سهراب و ادیپ.
در شاهنامه فردوسی میخوانیم که پدر – رستم – در پی اسب خود رخش، سر از زابل درمیآورد و در آنجا بدون بستن عهد و پیمان با زنی – تهمینه – می خوابد. سهراب فرزند این هم خوابگی است. پسر که هیچگاه پدر را ندیده راهی مبارزه ای می شود که نادانسته او را در مقابل پدرش قرار میدهد. در این جنگ پدر جزای گناهانش را با کشتن پسرش می دهد.
در مقابل داستان شاهنامه، افسانه ای غربی قرار دارد. ادیپ نوشته سوفوکل. این بار پدر جزای گناهش؛ یعنی فرار از عاقبت را با تحقق پیشگویی و کشت شدن به دست پسر می دهد. لائوس پس از شنیدن پیشگویی کشته شدنش به دست فرزندش و همخوابگی او با مادرش، تصمیم میگیرد ادیپ را به چوپانان بسپارد تا او را در کوه ها رها کنند. اما در انتها، روزگار به عهدش عمل میکند و پسر پدرش را به قتل میرساند و از مادرش صاحب فرزند می شود.
اما این دو افسانه با پسرِ رمانِ « زنی با موهای قرمز » که یکی را در کتابی می خواند و دیگری را در تئاتر میبیند، چه خواهد کرد. دو افسانه ای که هرگز فراموش نمی کند و تاثیر جبران ناپذیری بر زندگی اش می گذارد.
تسخیر شدهی افسانهها؛ داستان رمان اورهان پاموک.
زنی با موهای قرمز ما را به اواسط ۱۹۸۰ میلادی و به شهر استانبول میبرد. «زنی با موهای قرمز» داستان نوجوانی، جوانی و میان سالی فردی است در تسخیر افسانهها و قصهها به نام جِم (Cem). او پس از آن که پدرش او و مادرش را رها می کند با استاد چاه کنی به نام محمود آشنا میشود. استادی که هر شب برای او حکایات کهن و عجیب می گوید. پسر نوجوان، استاد را چون پدری برای خود می یابد. جم مردی سنتی را جایگزین پدر کمونیستش میکند.
استاد و شاگرد برای کندن چاه آبی به قصبه ای در اطراف استانبول می روند. در این قصبه جِم با زنی اسرارآمیز که در چادر تئاتر کار میکند آشنا می شود و برای اولین بار عشق را تجربه می کند. عشقی که تمام زندگی اش را تحت تأثیر قرار می دهد.
پاموک در رمان کوتاه زنی با موهای قرمز، ما را در پی گناه بزرگ انسانی می کشد. داستان انسانی که در سایه افسانههای کهن میخواهد مدرن باشد. این رمان جست و جویی در پی عشق، آزادی، حسادت و قهرمانی است.
اورهان پاموک برنده نوبل ۲۰۰۶ است؛ اما همانطور که در روزنامه ایندیپندنت (The Independent) در نقد این کتاب آمده، پاموک رماننویسی است که بهترین رمانهایش را پس از دریافت نوبل ادبی نوشته است.
از پاموک:
چمدان پدرم داستانی از اورهان پاموک؛ نویسندگی چیست؟ نویسنده کیست؟
ترجمههای کتاب زنی با موهای قرمز:
- زنی با موهای قرمز ، ترجمه رویا پورمناف، ۱۳۹۵ مهر، نشر هونار
- زنی با موهای قرمز ، ترجمه مژده الفت، ۱۳۹۵ دی، نشر نون
- مو قرمز ، ترجمه عینالله غریب، ۱۳۹۵ اسفند، نشر چشمه