ساخته شدن فیلم گلادیاتور (Gladiator) در سال ۲۰۰۰ بازگشتی بود که سینما، به گونه ای از سینمای فراموش شده داشت. شکلی از سینما که به نظر میآمد مخاطب خود را بهطور کامل ازدست داده است. ژانر تاریخی و حماسی سینما، که در دهه های پنجاه و شصت در اوج بود. فیلمهایی پرخرج و پرفروش کاملاً سینمایی مانند بن هور- ۱۹۵۹، اسپارتاکوسِ استنلی کوبریک، سقوط امپراتوری روم و کلئوپاترا، در این سال ها ساخته شدند.
چه چیزی فیلم گلادیاتور را در گیشه با استقبال خوب جهانی مواجه کرد؟
می توان گفت مهمترین نکته در موفقیت فیلم گلادیاتورِ – Gladiator – ریدلی اسکات، داشتن داستانی ساده و حماسی در کنار جزئیات فراوان پنهان شده در آن است. داستانی با موضوع انتقامِ قهرمانِ درون حکومت علیه حکومت. البته در نهایت این داستان حماسی هم نتوانست ژانرش را به شکل کامل احیا کند.
نقطه شروع؛ سقوط امپراتوری روم
میتوان فیلم سقوط امپراتوری روم ۱۹۶۴ را نقطه شروع گلادیاتور Gladiator، نوشته دیوید فرانزونی و جان لوگان در نظر گرفت. زیرا گلادیاتور شباهت های زیادی در زمانبندی تاریخی، شخصیتهای وام گرفته شده و ماجراهای مشترک، با این فیلم دارد.
عامل دیگر موفقیت گلادیاتور فیلمنامه منسجم آن است. شاید همین دلیل، سرمایهگذاری ۱۰۰ میلیون دلاری و پرریسک روی فیلمی با ژانری فراموششده را توجیه می کند. این داستان منسجم، با تصویربرداری و ریتمی تند همراه شد تا شاید بتواند بار دیگر تماشاگران را برای تماشای این ژانر به سالن های سینما بکشاند.
گلادیاتور Gladiator فیلمی خوش ساخت؛ درونگرایی، انتقام و ساختاری منسجم
خوش ساختی داستان فیلم گلادیاتور از همان ابتدا آغاز میشود. ژنرال ماکسیموس با بازی درونگرایانه و استادانه راسل کرو -که اسکار و گلدن گلوب را برای او به ارمغان آورد.- درگیر جنگ با دشمنان خارجی است. صحنههایی که به خوبی در همان ابتدا شخصیت قهرمان را به ما نشان میدهد. اما همینکه جنگ تمام میشود و روم نجات مییابد؛ چالش بزرگتر و سختتری آغاز میشود. تنش و چالش های درون حکومت روم. فیلم گلادیاتور، روایت سیر تحول و چالشهای درونی حکومت روم و پروتاگونیست است.
پس از شناخت داستان و قهرمان نوبت به شناخت آنتاگونیست میرسد. کومودوس با بازی واکین فینیکس، خودشیفته، نامتعادل، عصبی و درونگرا است. او پی می برد که پدرش ماکسیموس را بهعنوان جانشین در نظر گرفته است. همچنین از او خواسته تا جمهوری مستقلی تشکیل دهد. کومودوس خشمگین میشود و پدر را به قتل میرساند. ماکسیموس با زیرکی فرار میکند. اما هنگام رسیدن به خانه با مزرعهای آتشگرفته و زن و بچه های کشتهشده اش رو به رو میشود. “انتقام”، هم انگیزه قهرمان برای زنده ماندن و هم نیروی محرکهای برای پیش روی داستان است.
پیش به سوی نبرد نهایی
ماکسیموسِ اسیر و برده، آماده نبرد گلادیاتورها است. نبردی که پروتاگونیست داستان –کومودوس– آن را پس از سالها برای کسب محبوبیت نزد مردم احیا کرده است. سری نبردهایی که فرجامش، رو به رو شدن قهرمانِ نهایی این دوره با امپراتورِ خشن و عصبیِ داستان است. حرکت داستان به سمت پایان از این لحظه آغاز میشود و فیلم گلادیاتور به سوی نبرد نهایی پیش می رود.
نبردهای قهرمان و تواناییهایش او را به رم میرساند. شهر رؤیایی و مرکز جهان. رم پرشکوه و ترسناک. که کولوسئوم اش محل نبرد گلادیاتورها است. نبردهایی که در آنها ریدلی اسکات -کارگردان فیلم گلادیاتور- صحنههای اکشن باورپذیر و بسیار پرهیجان و پر تنش را با چاشنی خشونت همراه کرده است.
نبردهای اولیه باعث رو به رو شدن دوباره دو دشمن میشود. این صحنه یکی از بهترین لحظات داستان فیلم گلادیاتور است. کومودوس که از زندهبودن قهرمان خشمگین است؛ از ترس نفرت مردم، دستور مرگ ماکسیموس را نمی دهد.
و پایان؛ شاخصه اصلی درام و حماسه های کلاسیک
و پایان. درحالیکه یاری دهندگان قهرمان، لوسیا – خواهری که کومودوس با شهوتی عاشقانه به او علاقه مند است- و سناتور گراکوس میخواهند ماکسیموس را رهبر ارتش کنند و به کمک او جمهوری را بر پا کنند؛ کومودوس به نقشه پی میبرد و نقشه شکست میخورد. کومودوس آماده رویارویی و مبارزه در ملا عام با ماکسیموس است. – او پیش از مبارزه پروتاگونیست را زخمی کرده است.- در ورای ناامیدی از پیروزی نهایی قهرمان -که از شاخصههای اصلی درام و حماسههای کلاسیک است.- ماکسیموس زخم برداشته کومودوس را به قتل میرساند و فرجام نهایی رخ میدهد. انتقام گرفته میشود و گلادیاتور آزاد و آسودهی داستان دیگر آماده مرگ و رسیدن به خانواده اش است.